پرسش :

اگر این حرم‌ها شفا می‌دهد، چرا روحانیان بیمار شده را به حرم نمی‌برند تا شفا پیدا کنند؛ بلکه در بیمارستان بستری کرده و به پزشکان متوسل می‌شوند؟!


پاسخ :
1. جهان بر اساس نظام علی ـ معلولی حاکم بر پدیدها سامان یافته و جریان دارد. در این نظام هیچ پدیده‌ای به خودی خود به وجود نیامده و به خودی خود از بین نمی‌رود. هم وجود و هم نابودی و هم دگرگونی پدیده‌ها به واسطه علت یا علت‌هایی است که در ذات جهان برای آنها قرار داده شده است. سلامت و بیماری دو وضعیت متضادی است که بر برخی پدیده‌های مادی عارض می‌شود و هرکدام علت یا علت‌های خاص مادی و معنوی دارد. بی‌اعتنایی به علت‌های مادی سلامت و بیماری به اندازه بی‌توجهی به علت‌های معنوی غیرعقلانی و نامشروع است. بر همین پایه، خداوند برای رفع بیماری، روش‌ها و ابزارهایی قرار داده است که می‌بایست بیماران در هنگام نیاز از آن بهره جسته و صحت خود را باز یابند. رجوع به پزشک، خوردن دارو و رعایت پرهیزهای بهداشتی و پزشکی، همه سنت‌های خداوند در جهان انسانی است و هرکس از این سنت‌ها اعراض کند در واقع به تدبیر خداوند بی‌اعتنایی کرده و ناخردورزانه خود را در معرض هلاکت قرار داده است.

2. ربوبیت حکیمانه الهی در گستره هستی مستلزم این است که هرچیزی در جایگاه خود و برای هدف یا اهدافی که خداوند در نظر گرفته است، قرار گیرد. هیچ ‌چیز در آفرینش الهی بیهوده و بی‌هدف نیست. جریان پیامبری و فرو فرستاده شدن کتاب‎های آسمانی نیز از این قاعده مستثنا نیست. در اموری که انسان با غریزه، فطرت، حواس و عقل خود بدان راه می‌برد، به انبیاء و اولیاء‌الله نیازی نیست و اگر پیامبران و کتاب‌های آسمانی در آن امور سخنی فرموه باشند، ارشاد به حکم عقل و تأیید آن است؛ بر این اساس فلسفه فرستادن پیامبران و انتصاب امامان (علیهم ‌السلام) چیزی است که انسان بدون وحی و هدایت اولیای الهی بدان دسترسی پیدا نمی‌کند؛ یعنی چیزی که مربوط به سعادت جاودان و جامع بشر در دنیا و آخرت می‌شود؛ از این رو هر انسان عاقلی، چه روحانی و چه غیرروحانی، می‌بایست سنت‌های تکوینی و تشریعی الهی را بشناسد و هماهنگ با آن زندگی کند. سنت تکوینی و تشریعی خداوند مستلزم دوری از عوامل و زمینه‌های بیماری و جستجو از درمان و درمانگر در هنگام بیماری است.

3. شک نداریم که در برخی از موارد استثنایی، کراماتی مانند شفای مریض‌ها و برآورده کردن پاره‌ای از نیازها به صورت غیرعادی از اولیای الهی ظهور یافته و می‌یابد. این امور اگرچه غیرمعمول و فراتر از راه‌ها و روش‌هایی است که با آن انس داریم، اما از چارچوب نظام علی ـ معلولی بیرون نیست، اما نباید فراموش کرد که کرامات اولیا در امور مادی عالم، کار ویژه رسالت و وظایف انبیاء و اولیاء نیست. پیامبران و امامان (علیهم السلام) اساسا برای هدایت معنوی و ارشاد بندگان خدا به سوی روش درست زندگی آمده‌اند؛ نه برای اینکه جای اسباب مادی را در زندگی بشر بگیرند.

سنت تکوینی خداوند درد و درمان را در وجود انسان و محیط او نهاده و سنت تشریعی او آدمی را به رجوع به متخصصان هدایت کرده است. پیامبران و امامان (علیهم‌ السلام) نه خود چنین ادعایی داشته‌اند که همه امور زندگی بشر باید به واسطه آنان سامان یابد و نه یاران آنان در زمان حیات‌شان چنان رفتار کرده‌اند که گویی پیامبر و امام می‌بایست همه امور زندگی انسان‌ها را سامان دهند. در هیچ گزارشی نیامده که یاران پیامبر و امام، همواره برای درمان بیماری‌های جسمی خود به ایشان مراجعه کرده باشند؛ البته گزارش‌های معدود و محدودی در این راستا وجود دارد که نشان می‌دهد این امر (گر چه وجود داشته است، اما) رویه نبوده است. و جالب‌تر اینکه در چنان مواردی هم توصیه‌های امامان، انجام برخی از پرهیزهای بهداشتی و استفاده از برخی داروهای گیاهی و غذایی بوده، نه درمان درها با معجره و به صورت غیرعادی!

منبع: اندیشه قم